سلام استوار

خاطرات نظامی

سلام استوار

خاطرات نظامی

سلام استوار
وبلاگ سلام استوار محلی برای خاطرات ، تجربیات ، نظرات سربازی و یا بودن در جمع سربازان است و امید است این گفتگوها باعث انگیزه ، تجربه و نشاط در میان نظامیان باشد از هر ارگان و لباس و درجه ، سلام استوار یعنی سلام بر تو که استوار ،مردانه و با غیرت به سربازی آمدی و تحمل و شکیبایی کردی و به پایان رساندی

با سلام  و تشکر از این وبلاگ آش خور سلام استوار

ستواندوم م-ش هستم

یه بار در اهواز سرباز جدیدی برای ما آمد که بسیار حرف میزد و یه بار گفت من میخواهم شهید شوم و پدر و مادرم سرشونا بگیرند بالا و بگویند که پدر و مادر شهید هستند . اون داشت با حرفاش یه جورایی شهادت را کوچیک میکرد . با نشورت با فرمانده فرستادمش اخرین پایگاه که حتی برای آب باید از کوخ پایین میآمدند و از تانکر آب میبردند . پس از یک هفته دردم یکی از دور داره میاد و بند اسلحه اش را گرفته و قنداق تفنگ داره رو زمین میکشه نزدیک که آمد دیدم همون سرباز چاخانه . امد نزدیک و گفت من اشتباه کردم   استوار غلط کردم  استوار من الکی گفتم مرا نجات بده .

دیدم انگار به خودش آمده گفتم نمیخوای شهید بشی گفت اینکه سختی بود نتونستم تحمل کنم اگه خون ببینم که غش میکنم . همه زدند زیر خنده . بهش گفتم پسر جان شهادت و شهید خودش سختی داره و شجاعت .وقتی میشنوی صدای سفیر گلوله که از اطرافت میره و بازم بلند میشی و ماموریت انجام میدی شجاعت میخواد .

شهید شجاع است 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی