سلام استوار

خاطرات نظامی

سلام استوار

خاطرات نظامی

سلام استوار
وبلاگ سلام استوار محلی برای خاطرات ، تجربیات ، نظرات سربازی و یا بودن در جمع سربازان است و امید است این گفتگوها باعث انگیزه ، تجربه و نشاط در میان نظامیان باشد از هر ارگان و لباس و درجه ، سلام استوار یعنی سلام بر تو که استوار ،مردانه و با غیرت به سربازی آمدی و تحمل و شکیبایی کردی و به پایان رساندی

باسلام

خاطرات سربازی

 

امید وارم که این خاطره در وبلاگ سلام استوار ثبت شود تا شاید بتواند خنده ای را بر لبی بنشاند 

در نفت شهر نقطه صفر مرزی بودیم .یه بار سربازی که بهتره نگم بچه کجا بود به ما دادند 

 

این بنده خدا خیلی سوسول بود به نحوی که یه کیسه فقط لوازم آرایش داشت 😁

بعضی دوستان گقتند بفرشیمش پایگاه جلو تا تو سربازی مرد بشه  ولی فرمانده که افسر تطبیقی بود و کوله باری از تجربه داشت گفت ارام ارام  این بنده خدا اگه یهدفعه بره اونجا ممکنه فراری بشه .چند ماه دیگه میفرسمش که با منطقه آشنا بشه . 

بارانهای نفت شهر معروف بودند به باران عربی یعنی یک لحظه در آسمان باز میشه و انگار روخانه سرازیر میشه.

یه بار باران اخرای شب شروع شد و تا صبح ادامه داشت .صبح همه جا گل شده بود.

من بیرون بودم و از هوا لذت میبردم یه دفعه دیدم جلو سنگر سربازه خنده بازاره رفتم اونجا سربازی امد جلو و گفت سلام استوار  گفتم سلام چه خبره. گفت استوار بیا ببین سرباز جدیده چی میگه رفتم کنارش گفتم چی شده ؟! گفت سلام استوار صبح که از سنگر امدم بیرون خیلی خوشحال شدم و گفتم   اخ جون این همه گل تا حالا ندیده بو م  ،،😂😂😂😄😄😄

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی