با سلام خدمت همه سربازی رفته ها و نرفته ها
خاطره من مربوط به چند سال پیش میشه که در نقطه صفر مرزی خدمت میکردم .
من راننده فرمانده گروهان بودم . یه روز استوار گفت برو فرمانده کارت داره فکر کنم میخواهید برید سرکشی پایگاهها ، من هم آماده شدم و تویوتا را آوردم و رفتیم خط و
همه پایگاهها را سرکشی کردیم تا به موضع راکت انداز 107 رسیدیم
وقتی جناب احمدی که همون فرمانده من بود قبضه ها را بازدید کرد از وضع نظافت ناراضی بود و به استواری که فرمانده دسته 107 م م بود گفت چند روز دیگه میام باید همه قبضه ها تمیز شده باشه و رفتیم .
چند روز بعد دوباره با فرمانده به پایگاه راکت انداز 107 م م رفتیم برای بررسی نظافت قبضه ها .
من کنار قبضه ها رفتم و دیدم خیلی تمیز شده و برق میزنه ، پیش خودم گفتم دیگه احمدی ایرادی نمیگیره .
جناب احمدی دور قبضه ها چرخی زد و گفت چرا اینها نظافت نشده ؟؟؟ من تعجب کردم ؟
فرمانده پایگاه گفت قربان همهرا تمیز کردیم ، جناب احمدی گفت نه خیر شما فقط ظاهر قبضه ها را تمیز کردید و اصلا لوله ها و داخل آنرا تمیز نکردید .درسته ؟
استوار سرش را زیر انداخت و گفت بله درسته . جناب احمدی گفت ببین بهتره مسلمون کارشا تمیز انجام بده و نه فقط ظاهر کار تمیز باشه .
خلاصه به سمت گروهان راه افتادیم و من که برام سئوال شده بود چطور حتی بدونه اینکه دست به قبضه بزند فهمید که داخل لوله کثیف است گفتم جناب یه سئوال دارم .گفت آشخور بپرس ،
گفت جناب چطور فهمیدی داخل لوله کثیف است شما که حتی دست هم نزدید
گفت این فوت کوزه گریه خلاصه اصرار کردم که گفت :دفعه قبل که امدیم سنگ ریزی را داخل لوله راکت اداز گذاشتم و حالا هنوز سنگ بود و مشخص شد که داخل لوله را نظافت نکرده اند .
من که از این حیله تعجب کرده بودم خوشحال شدم که سروان ارتشی با تجربه ای فرمانده من است